کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : اسماعیل تقوایی     نوع شعر : مدح و ولادت     وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن     قالب شعر : غزل    

آمد به جهان آنکه به ما باب مراد است            با آمدنش قلب رضا روشن و شاد است
کشکول گدایی ببر امشب به حضورش            این ابن رضا، ابن کریم است وجواد است


همنام محـمـد بود او، به به از این نـام            زیــبـا شـجــر بـاغ ولا بـار بـداده‌سـت
از کودکی‌ش میر و امام است به شیعه            فقه نبوی را به یـقـین نـیک نـماد است
بوجـعـفـر ثـانـی بـود و مـظـهـر تـقــوا            در بین همه خلق خدا زین العباد است
مولود رضا منشاء خیر وبرکت‌هاست           
چون مادر خود فاطمه او خیر زیاد است
چشـمان رضا پر شده از نـور خـدایی            مه پارۀ او بر همگـان روی گـشادست
تبریک بگـوئـیم به سلـطـان خـراسـان            زیرا که جوادش
به جهان پای نهادست

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ای کسی که هر گره با دست تو وا می‌شود            دردهای بـی‌دوا بـا تـو مـداوا می‌شـود

راه بیرون آمدن از سختی و غم یاد توست            در شدائد، رحمت و لطف تو پیدا می‌شود


این گرفتاری زبان شکر من را هم گرفت            زشتی این روزها، با شکر زیبا می‌شود

ترس تنگی نفس یا ترسْ از تنگی قـبر            ترس دارد بنده از وقتی که تنها می‌شود

التماست می‌کنم فـوراً گناهم را ببخـش            گر نبخشی قـامـتم زیر گـنه تا می‌شود

زحمت من را فقط مـادر تـقـبل می‌کند            بچه بد، دست بر دامان زهـرا می‌شود

هر مریضی را به درگاه رضا می‌آورند            خوش بحال ما که خوشحال است و بابا می‌شود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات پایانی این شعر اشاره به ولادت حضرت علی اصغر علیه السلام داشت، موضوع ولادت حضرت علی اصغر در دهم رجب به هیچ وجه سندیت ندارد و جزء تحریفات و بدعت‌هایی است که حتی سابقه تحریف آن ۱۵سال هم نمی‌شود لذا با عنایت به اینکه یکی از مهم ترین اهداف و رسالت‌های این سایت مقابله با تحریفات است این ابیات کلا حذف شد

مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی مهدوی نسب نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

عید در عیدست ماهِ غـرقِ انوارِ رجـب           در مـیان سـال بر (مـاه خـدا) دارد لـقب
شد به عنوان مه مـولـود کـعـبه منتخـب           شد به یمن دو عـلی و دو محمد منتجـب


در رجـب بـاب الـمـراد نسل احـمد آمده

در بـر سـوّم عـلـی، سـوّم مـحـمـد آمـده

شد دهم روز رجب، یک ماه کامل آمده           دلبری شـایـسـته بر دل‌هـای سـائـل آمده
بحرِ غـم‌های رضا را اصل ساحـل آمده           در برش حـیدرجَـنَم، زهـرا شمـایل آمده

شد شکوفا در میان عرش، لبخـند رضا
شد درخـشان آسـمان با ماه دلـبـند رضا

بر رضا شاه خراسان بهتر از این عید نیست           آمده آن شاه که بر عصمتش تردید نیست
گر نباشد نور او در آسمان خورشید نیست           معرفت بر ذات پاکش کمتر از توحید نیست

خط به خط اوصاف او شرحی به اوصاف خداست
او جوادابن علی، دردانۀ مولا رضاست

سروری والانشین از نسل بی‌همتاست او           گوهری نیکوگهر از هشتمین دریاست او
کاظمینش شیعـیان را جنة الـمأواست او           شیعیان را مثل جدّش باب حاجت هاست او

از کرامت او شده باب المـراد اهل بیت
از سخا و جود و رأفت شد جواد اهل بیت

خلقتـش بـوده شـبـیه کـلّ اجـدادش نـکـو           می برد از ابن اکثم عـلم و حلـمش آبـرو
می شود هر شیعه‌ای حاجت روا از جود او           شد بـرای مـا دعــا پـائـیـن پـایـش آرزو

سرمۀ چشمان عشّاق است خاک کاظمین
شد ضریح باصفایش بر همه نور دو عین

اوست الحـق بعد بـابـایش امام و پـیـشوا           می شود او رهنمای شیعیان بعد از رضا
یک نگـاه او شود بر درد بی‌درمان دوا           می شود با حُـبّ او مقـبول طاعات خـدا

شکر ایزد بر رضا هستم غلام خانه‌زاد
زاده من را مـادرم با مِهـر
آقـایـم جـواد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : میثم مومنی نژاد نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

مـاه پـیـدا شد و دریـا به تـلاطـم افتاد            لب گـل تر شد و بـاران به ترنم افتاد
آتش عـشق به جـان و دل مردم افـتاد            شجـر، از زادۀ موسی به تکـلم افـتاد


در جواب »ارنی» نور حق از راه رسید
»لن ترانی» نه، که آوای »انا الله» رسید

مژده آمد، که خدا هدیه کند غـفـرانش            سائل آمـد، پی آن بـرکـت بی‌پـایـانش
آهو آمد، که به دلخـواه شود قـربانش            یوسف آمد، که کند
دعوت در کنعانش

خوشه چینند رسولان همه از خرمن او
مرده احـیا شود از نکهت پیـراهن او

عشق با زمـزمۀ خـنـده‌اش آغـاز شده            شعر از صحـبت او قافـیه پرداز شده
خط به خط زندگی‌اش دفتر اعجاز شده            مشت مأمون ز سخنرانی او باز شده

گرچه او کودک و هر چند که کم سال بود
علم در محضر او طفل کر و لال بود

نـور او از افـق زهـرۀ زهـرا تـابـیـد            نـام او آیــنــۀ نــام مـحــمــد گــردیــد
انتظار قدمش گرچه کمی طول کشید            عاقبت
یوسف حُسن ازل از راه رسید

برکت و خیر بود همره فـرزند رضا
نور باران شده افلاک ز لبخـند رضا

هر چه گفتیم و بگوئیم از او کم باشد            مـادح مـادر او سـورۀ مــریـم بــاشـد
کـرمش بر هـمـۀ خـلـق مـسـلـم بـاشد            حرمش کعبۀ مقـصود دو عـالـم باشد

در حریمش به دل این مسئله ظاهر گردد
که به یک روز، دو حج قسمت زائر گردد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

از شعف از شوق سرشارم، ندارم غصه‌ای           خوب شد حالِ بد و زارم، ندارم غصه‌ای

قرعهٔ فالم به دست صاحبِ «بخشش» رسید           یاورم شد! بخت شد یارم، ندارم غصه‌ای


نورِ چشم هشتمین خورشید دین شد ضامنم           شد سبُک از معصیت «بارم»، ندارم غصه‌ای

تا سحر در فکر لطفش می‌روم تا کاظمین           بـا دلـی آرام بـیـدارم، نـدارم غـصـه‌ای

دوستش دارم! به دست مهربانش بارها           برطرف ‌شد بغضِ بسیارم، ندارم غصه‌ای

با دعایش مشکلاتم یک به یک حل می‌شود           پس اگر گاهی گرفتارم؛ ندارم غصه‌ای

سائلم آنجا که حاجت را نگـفـته می‌دهد           گرچه مدیون و بدهکارم، ندارم غصه‌ای

در دو عالم بر سرم هر چه بلا نازل شود           تا جواد إبن الرضا دارم، ندارم غصه‌ای

: امتیاز
نقد و بررسی

داستان پناه بردن آهو به امام رضا از دست صیاد و ضمانت آن حضرت در نزد صیاد تا رفتن و برگشتن آهو و ... در منابع روایی ما نیامده است؛ لیکن داستان های مشابهی با کمی تفاوت در مورد پیامبر اکرم در صفحه ۸۱ کتاب اعلام الوری طبرسی و در خصوص امام سجاد در صفحات ۳۲۴ کتاب اثبات الوصیله مسعودی و ۲۶۱ جلد ۱ کتاب الخرائج والجرائح قطب راوندی و در خصوص امام صادق در صفحات ۳۷۰ کتاب بصائر الدرجات شیخ صفار و ۱۱۲ جلد ۴۷ بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است که به نظر می آید داستان ساخته شده برای امام رضا ترکیبی از این چند روایت باشد البته ابن حماد از شعرای قرن چهارم در یکی از ابیات قصیده اش اشاره به ضمانت امام رضا از آهو کرده است و ابن شهر آشوب نیز این شعر را در کتاب مناقبش نقل کرده است که این نیز سند روایی محسوب نمی شود لذا بیت زیر تغییر داده شد دانشنامه امام رضا ج ۱ ص ۲۰۲

نورِ چشم ضامن آهو شد امشب ضامنم           شد سبُک از معصیت «بارم»، ندارم غصه‌ای

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : حسین جعفری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

هست در شهر نگاری که دل از ما ببرد            نه دل مـا که دل حـضرت زهـرا بـبـرد

در زمینی که خدا داشت خدایی می‌کرد            دل من بر سـر سـجـاده گـدایی می‌کـرد


شب میلاد جـوادت گل شعـرم بشکـفـت            سیـنه از آتـش دل در غـم جانانه نهـفت

نور چشمان مدینه که به دل سوسو کرد            وقت آن بود و خدا وعدۀ خود را رو کرد

مـاه می‌رفـت بـه آلالـۀ شـب سـر بـزنـد            نـور آمـد به هـمین بیت سحـر در بـزند

دهۀ ماه رجـب نیـمه شبـش مهـتابی‌ست            قلب مادر پـدری غـرق تب بی‌تـابی‌ست

آنچه بالاست در عالم به خدا پرچم توست            شـادی مجـلـسـیان در قـدم مـقـدم توست

رحـمـت نـاب الـهـی بـه پـدر نـازل شـد            عشق بوسید گلش را و غـمش کامل شد

کلّ هستی گل هستی که به دستش می‌داد            نام او گشت جـواد بن کـرم، جود جـواد

قـرّة العـیـن رضا راهـی دنـیا شده است            غـنچۀ بـاغ حـبیبه چه شکـوفا شده است

تا جواد است بخواه از کرمش هرچه که هست            نا امید از در رحمت نشو ای باده پرست

سحری بود و رضا مست گل رخسارش            که جـواد آمد و شد پُر بـرکـت بازارش

آسمان بـاغ گـلش را به رضا می‌بخشید            نقل رحمت ز دل عرش، زمین می‌پاچید

هـشتـمـین پـیک زدم تا به فـغـان آمده‌ام            زیر شمـشیر غـمش رقـص کنان آمده‌ام

هشت من در گروِ نُه شده در شعـر آباد            هشت من هست رضا جان نُه من هست جواد

چـتـر احـسان به سر عـالم و آدم وا شد            ابر عشق آمد و باران زد و گل پیدا شد

قرعۀ جود و سخا هر سحر و شام افتاد            این گـدا بین که چه شـایـستۀ انعـام افتاد

از ازل گـر دل من بـر تـو ارادت دارد            دست بـر دامن پُـر مـهـر جـوادت دارد

خـیزران یافـت مقـامی که شود مادر تو            چو کـبوتر بشود بال و پرش بر سر تو

نـهـمـیـن اخــتــر مــاه نــبــوی آمــده‌ای            دهـم مـاه رجـب سـاقـی ایـن مـیـکـده‌ای

ثـمـر بـاغ رضـا نـوگـل ایـن بــاغ شـده            شربت و شهد و شکـر هـدیـۀ آفـاق شده

منکه در وصف تو اینگونه مهیّج شده‌ام            بـخــدا شـیــفـتـۀ بـاب الـحــوائـج شـده‌ام

پـر قـنـداقـه تـو بـسـتـه شـده بـر مــویـم            که حـدیث کـرم و بخـشـش تو می‌گـویم

مـردم شهـر مـدیـنه همگی خـوشحـالـند            شب مـیلاد جـوادت به جهـان می‌بـالـنـد

پـرِ پـروانگـی‌ات را بـده مـن هـم بـپـرم            عطر ریحانگی‌ات، قسمت من کن بخرم

مزرع سبز فلک، غنچۀ رویت کم داشت            تا مـیانـدار شدی هـیئت ما دم بـرداشت

دم من هست رضا باز دمم هست جـواد            لـبـم از بـوسه ربـایـان بر و دوشـش باد

ما که بـر دامـن تو دست عـنایت داریـم            روز محـشر به خدا چشم شفاعت داریم

می‌کنم خـتمِ سخـن عـشق رضا بـاز آمد            هُـدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد

کاش در جـشن ولادت گـل نـرگـس آیـد            با ظهـورش همه جا نور به مجلـس آیـد

سر داعـش همه جا در همه دنیـا بکـنیم            پـرچـم صـلـح، سـرِ قـلـۀ عـالـم بـزنـیـم

دست در حلقۀ آن زلف نه که خواهش ماست            مشکل عشق نه در حوصلۀ دانش ماست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

شـب مـیـلاد شـما کـاش که نـرگـس آیـد            با ظهـورش همه جا نور به مجلـس آیـد

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

آمـده جـانِ حـضـرتِ سلـطان            نورِ چـشمانِ حضرتِ سلطان

کـوثـرِ دوّمـیـن طـلـوع کـرده            روی دامـانِ حـضرتِ سلطان


عــیــدیِ مـا جـلــو جـلـو آمـد            از شبـسـتانِ حـضرتِ سلطان

مـی‌روم تـا مـدیــنـۀ عــشّــاق            بر سرِ خوانِ حضرتِ سلطان

ریزه خـوارم به سفـرۀ ارباب            سیرم از نانِ حضرتِ سلطان

بابِ حـاجـاتِ خـسـتـگـان آمد

دلــبــرِ یــارِ مــهــربــان آمــد

آمــده نــهــمـیــن گــلِ زهــرا            قابِ عکـسی ز صورتِ طاها

او جواد است و دست و دل باز است            بـخـشـشِ او شـبـیـه یک دریا

با ظهورش چه عالمی برپاست            در دلِ بــا مــلاحــتِ بـــابـــا

مـی‌نـشـیـنـد کـنــارِ گـهــواره            پدری خـسـته غـرقِ در رویـا

اشکِ اندوه و شادی‌اش ممزوج            تا به صبح است این پدر شیدا

دلِ نجـمه به پـیـچ و تـاب آمد

اشکِ شوقش چو دُرِّ ناب آمد

یـا امــامِ رضــا پُــر از دردم            پـاسـخـی ده که سـیدی سـردم

آمـدم تـا کـه در شـبِ مـیــلاد            دورِ دلــدار و دلـبــرت گـردم

کـمـکـم کـن بـحـقِّ فــرزنـدت            روسـیـاهـم بـبـیـن گـنه کـردم

بـه جـوادت قـسـم که لبـریـزم            در حـریـمت اگـر چه نامـردم

مثلِ برگی که از درخت افتاد            برگِ خـشگم شکسته و زردم

یـا امـامِ رئــوف جــانِ جــواد

نوکـرت را مـبـر دمی از یـاد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : مرتضی محمودپور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

تو جواد ابن الرضایی و خدا را مظهری            بر سر شاهان عالم تاجـدار و سروری
کـوثـر دوم ز نـسل اهل بیت مصـطفی            بر رضا گـفـتند ابتر تو به مثل کوثری


ای مبارک مولـد فـرخـنـده بر آل عـلی            راز دار و واقـف اســرار حـیّ داوری
علم تو علم لدُنّی سیرتت چون فاطمه‌است            با همان سن کم خود هم امام و رهبری
ای جوان حـضرت شاه خـراسان رضا            نـام نـامـی‌ت مـحـمـد یـا عـلـی اکـبـری
سوره والشمس از شمس جمالت روشن است            یوسف سلطان طوسی و به سرها افسری
بسکه خوش صورت شدی و سیرتت پیغمبریست            از علی موسی‌الرضا در هر زمان دل میبری
سائلان کـوی تو خود حـاتم طایی شدند            بس کریمی سائلان را از کرامت میخری
شـام میلاد تو مولا من به عـشقت آمدم            گرچه بی‌بال و پرم اما مرا بال و پری
خـانه آبـاد تـوأم تا گـشـتـه‌ام بر تو گـدا            تو محمد گشته‌ای یا کـوثری یا حیدری
تو مفـسّـر بر تـمـام آیـه‌هـای مصحـفی            جزء جزء سوره قرآنی و خود محشری
هر نسیم و شنبم از روح دعایت بهره مند            صبح از عطر مناجات تو بردارد سری
ماه استغفار و توبه ماه پر فیض رجب            اعتکافم کوی تو شد چونکه بخشنده تری
روزیم کن بار دیگر کـاظمین و کربلا            این من و این اشک و آه و این دو چشمان تری

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : ترکیب بند

در سـاحـل جـود خـدا بـاران گـرفـتـه            باران نور و رحمت و احـسان گرفته

مـی‌بـارد انـوار کـرم از هـر کــرانـه            شب‌های دلـگـيـر زمين پـايـان گرفـته


از سـوی جـنّت سـورۀ ياسـين رسـيده            خاک مـديـنه عـطـر الـرّحـمان گرفته

داده خـدا ماهی به خـورشـيد رئوفـش            آرى دعـای حـضـرت جـانـان گرفـته

نـسـل امـامـت مـی‌شـود پـايـنـده با او            از برکـتش دل‌های شيعـه جان گرفـته

او می‌رسد جـود و سخا معـنا بـگـیرد

در قلب عـالم نور و رحمت پا بگیرد

عـالم همه قـطـره اگر دريا تو هـستی            کل خـلائق عـبـد اگر مـولا تو هـستی

فـيـض وجـود تـوست رزق اهل دنـيـا            بــاران جــود عـالـم بـالا تـو هــسـتـی

مانـده‌ست ابتـر، کـيدِ بدخـواهان شيعه            روشن‌ترين تـفسير أعـطـينا تو هستی

مانـنـد کـوثـر چـشـمـۀ جـاری نـوری            با اين حـساب آئـيـنۀ زهـرا تو هـستی

ای که دل از بابـا ربـوده خـنـده‌هـایت            آرامـش هـر لحـظـۀ بـابـا تـو هـسـتـی

ابن الـرضایـی، تو کـريم بن کـريـمی

ما چـون گـدایی یا اسـیـری یا یـتـیمی

چشمان تو خورشيد هر اهل يقينی‌ست            چشمان تو جنت! نه جـنّت‌آفـرينی‌ست

با عشق تو قـلـبی نـمی‌سوزد در آتش            در هر نگـاه روشنت خُلـدِ بريـنی‌ست

گـويا گره خورده دلـم با عـرش اعلی            هر رشته از مهر شما حبل‌المتينی‌ست

من روزی هر سـالـه‌ام را از تو دارم            چشمان من بر دست‌های نازنيـنی‌ست

جـود تـو دارد جـلـوه‌هـای هـل اَتـایـی

مـولا! شـفـيـع مـا بـه درگـاه خــدايـی

هر شب دل من سائل باب المراد است            آنجا که حاجتمند درگاهـش زياد است

آنـجـا که امـيـد و پـنــاه آخــر مـاسـت            آنجا که اوج هر توسل « يا جواد» است

جـز آسـتــان تـو پـنـاهـی کـه نـداريـم            اين اسـتـغـاثـه بـا تـمـام اعـتـقـاد است

در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم            دل‌هـای ما پـروانۀ بـاب الجـواد است

هر شب دل من در هوای کاظمين است

در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

دست کـریـم، روزی من را زیـاد داد            آبـی طـلـب نـکـردم و دیـدم مُـراد داد
از خالِ هـاشـمیِ لـبـش کـعـبه ساخـتم            ما را حـکـایتِ سـر زلـفـش به باد داد


شکـر خـدا که فـاطـمه در راه بنـدگی            کـار مـرا حـوالـه به خـیـرالـعـبـاد داد
با یا رضـا به حـلـقۀ این در زدم ولی            دیـدم جـواب سـائل خود را جـواد داد

اینـجـا اگـر تـمـام گـداها نـظـر شـدنـد
احـساس می‌کـنـند که محـتاج‌تـر شدند

نـزد کـریـم تـحـفـۀ بـهــتـر مـی‌آورنـد            کاسه گـلاب ناب ز قـمـصر می‌آورند
مهـمـان‌مـان کـنـید بـگـوئـیـم یا جـواد            تا اشک را ز چـشمۀ کـوثر می‌آورند
در کاظمین عریضه نوشتیم دستِ جمع            دیـدیم یـا رضـا ز حـرم در می‌آورنـد
آنـانـکـه آشـنـای هـمـیـن خـانـواده‌انـد            کی رو به سوی خـانۀ دیگر می‌آورند

از سـوی عــرش آمـده دردانـۀ رضـا
مست شـمـیـم فـاطـمه شد خانـۀ رضا

صحرا چقدر صورت لیلا کشیده است            مجنون منم که دیده به دریا کشیده است
توصیف آفتاب هم بکنم باز ناقص است            مثل پدر درست به زهـرا کشیده است
شب تا سحـر دعـای جوادالائمه است            ما را حساب کرده و بالا کـشیده است
میل رسیـدنِ دو سه بوسه به مرقـدش            مشـتاق را به آن سر دنیا کشیده است

هر کس شده هـوایی و دلـدادۀ حـسـین
پـل می‌زنـد ز جاده مشهـد به کاظمین

یک بام دارد و دو هوا، غیر این که نیست            صحن شماست صحن رضا، غیر این که نیست
هـر چـند بـرده نـوکـر تـو آبـروی تـو            من منتسب شدم به شما، غیر این که نیست
از من مگـیـر گـوشـۀ باب الجـواد را            حاجات دنیویِ گدا، غیر این که نیست
امشب اگر کسی درِ این خـانه را زده            دارد هوای کرببلا غیر این که نیست

پـس بـاز هـم بـیـا و جـواب مــرا بـده
پس باز هـم بـیا و بـخـر، کـربـلا بـده

: امتیاز
نقد و بررسی

بند آخر این ترکیب بند به دلیل عدم رعایت شأن اهل بیت و همچنین تحریفی بودن مطالبش کلا خذف شد

مدح و ولادت حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام

شاعر : محمد قاسمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسمط

من از ازل گـدایـم و او از ازل جـواد            مثل‌ رضا و مثل‌ خودش‌ بی‌بَـدَل جواد
با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد            در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد


صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

دسـت خُـداسـت دسـت امـامِ جـوادِ من            عرش خُـداست روضۀ باب المُرادِ من
لطف زیـاد اوست که مـانده‌ به یادِ من            یک‌جـملـه است نـغـمـۀ هر بامـدادِ من
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

او را دلـیـل بـارش بـاران نـوشـتـه‌انـد            در مـدح او مـلائکـه قـرآن نـوشـته‌اند
چـشم و چـراغ شاه خـراسان نوشته‌اند            روی عـقـیق دست کـریـمان نوشـته‌اند
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

با‌ مَست حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو            شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو
ما با غـمش خـوشیم بیا از طرب مگو            در پرده‌ای بلند بخـوان؛ زیر لب مگو
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

دل یا کریم گفت و زبان یا جواد گفت            باید نـیاز خـویش به بـابُ الـمراد گفت
گـنـبد زبان گشود و دم گوش باد گفت            شد برکـتـش زیـاد کسی که زیاد گـفت
صَلِّ‌ عَلی مُحـمّد و صَلِّ عَـلی‌َ الجَـواد

مـائـیـم سـائـل سـر بــازار کـاظـمـیـن            هـستـیم تا هـمیـشه بـدهـکـار کاظـمین
بـیـچـارۀ رضـا و گـرفـتـار کـاظـمـین            گـفـتـیـم بـا تــمـامـی زوّار کـاظــمـیـن
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

تنهـا به بـذل دست تو دارد نظـر فقـیر            اینجـا نیامـده‌ست پی سـیم و زَر فـقـیر
پُرکرده‌ است‌ کیسۀ ‌خود را اگر فـقـیر            یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

ای دل بـه شـادی دل آل عـبـا بـخـوان            پیـوسـته با اهالی ارض و سما بخوان
در صحن با صفـای امامِـینِ ما بخوان            مصـراع آخـرست بـیا با رضا بخوان
صَلِّ‌ عَـلی مُحـمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَـواد

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مرتضی محمودپور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

مــظـهــر نــور کـبـریــا آمــد            ثــــمــــر بــــاغ انـّــمـــا آمــد
شب گذشت استخاره کردم من            آیـه والـشـمـس و الضحی آمد


نور در نور تا که شد مسـتور            گــوئــیــا بــاز هــل اتــی آمـد
وارث و سـفـره‌دار زهـرا شد            نــهــمــیــن اخـــتــر ولا آمــد
پـارۀ قـلـب حـضـرت سلـطان            آیــۀ کـــوثـــر از رضــا آمــد
نــام او شــد جــــواد آل‌الــلــه
وَحــــدَه هــــو لا ‌الــه الـــلــه
همه در سـایه سـار پَرچـیـنش            خـطـبـۀ فـاطـمـه بــود دیـنـش
بین رکن و مـقـام ضـجـه زده            این هـمـان شـد مدال زریـنش
یـاد غـمـهــای مــادر افــتــاده            گشته نمـناک چـشم حق‌بـیـنش
ارث بُــرده ز حــیــدر کــرار            بخـشش و جود گـشته آئـیـنش
اسـم او شـد مـحـمـد از آن رو            مصطفی گشته طور سیـنـینش
عـلـت مـمـکـنــات آمـده اسـت
روح صوم و صلات آمده است
ایـن جــوادالائـمـۀ زهـراسـت            معنی هل‌اتی و جود و سخاست
بـهـتـرین مـولـد امـامـان است            پـسـر ارشـد امـام رضــاسـت
دستـهـایش گـره گـشـای بـشـر            همه عالم به عشق او برپاست
خـانـه‌اش مـأمـن تـمـامی خلق            این سرا بر همه سرای شفاست
من به هر سو روان شدم گفتم            خاک پایش به چشم اهل ولاست
گل شکـفت و کـویر گلشن شد
از نگـاهـش مدیـنه گـلشـن شد

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

بـر سـر مـأذنـه گل داده اقاقیِ سـپـید            باز هم نغمۀ «أین الرّجبیون» پیچـید

مـاه دلـدادگـی و مـاه وصـالِ مـا شـد            بازهم لطف و کرم شامل حالِ ما شد


از همه ثـانـیه‌هـایش برکـت می‌بـارد            چه شب و روزِ پُر از خیر کثیری دارد

کاش با دست عـلی آب حـیاتی برسد            فاطـمه لطف کـند برگ بـراتی برسد

تا پس از کرب و بلا راهی مشهد بشویم            در شبِ عـیـد به پـابـوسی آقـا برویم

آن امامی که رئوف است و پسردار شده            حُسن بی‌حد شده، آئیـنۀ سـرشار شده

هـشتمین نور شده صاحب دردانه بیا            محض تبریک به زهرا و به شکرانه بیا

نور چشمان رضا در دل ما جا دارد            پسر حـضرت نجـمه چه تـماشا دارد

گــذر دل بــه درِ خــانــۀ او افــتــاده            کاظمینی شده هر کس که سلامی داده

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات پایانی این مثنوی به دلیل اشاره به ولادت حضرت علی اصغر کلا حذف شد موضوع ولادت حضرت علی اصغر در دهم ماه رجب و محاسبه شش ماه تا روز عاشورا صحیح نیست و در هیچ مقتل معتبری هم نیامده است. لازم به ذکر است در تاریخ یعقوبی (۲ / ۲۴۵) و تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ ( ۱۵۰)  آمده است که آن کودک در همان لحظه به دنیا آمده بود. در تاریخنامه طبری ( ۷۱۰/۴ ) یک ساله، در الطبقات الکبری (۵/ ۱۰۱) سه ساله ذکر شده است، در تاریخ الامم والملوک، اعلام الوری، کشف الغمه، جلاء العیون، الاحتجاج هم کلمه کودکی و در کتب تَذْکِرَةُ الْخَواص، لهوف، مقاتل الطالبیین، ارشاد، الکامل فی‌التّاریخ ،اخبارالطوال، البِِدایَةوالنَّهایة، مَقْتَل خوارزمی، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، منتهی الآمال، نفس المهموم و بحارالأنوار کودک خردسال و در مُثیرُالأحْزان، روضة الواعظین  و و زیارت ناحیه مقدّسه امام زمان (عج) کودک شیر خوار نام برده شده است. در هیچ یک از منابع قرن اول تا سیزدهم شش ماهه بودن حضرت علی اصغر نیامده است و برای اولین بار در قرن چهاردهم در کتاب ذخیرة الدارین (۱۴۱) و همچنین مقتل جعلی منسوب به ابی مخنف و بعضی از کتب امروزی اشاره به شش ماهه بودن شده است. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید 

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : قصیده

 بکـوش! که انـوار معـرفـت اینجاست            عطش بیار که دریای مرحمت اينجاست

به تـشنگـانِ معـارف، دهـند آب حـیات            رهِ رسـیدنِ بر حـقِ معـرفـت اینجاست


خـبر رسـید که وجـهِ خـدا تجـسّم یافت            اِله را همه ذات و همه صفت اینجاست

نـدا دهـند ز جـنّت، مدیـنه شد رضوان            شتاب کن که زُدایـنـدۀ غـمت اینجاست

به آستان رضا سر بسای و کُرنش کن            که جای عرض ادب، عرض تهنیت اینجاست

نـظـر به حـجـرۀ نـورانیِ امـامـت دار            که جلوه گاهِ فضیلت و منقبت اینجاست

پس از گذشتِ چهـل سال انتظار اینک            ندا رسید رضا! جانِ حضرتت اینجاست

چو بر "سبیکه" دمیـدند روحِ زهرایی            عروس فاطمه می‌گفت دلبرت اینجاست

و بر جـوادالائـمّه سـلامِ جـبـریل است            که گفت " یَومَ وُلِد" خیر مقدمت اینجاست

خـدا به قـلب رضا اینچنین کـند الـهـام            امـامِ جـود، امـامِ مـلاطـفـت اینجـاست

ز لعـلِ پاکِ پدر غرقِ بوسه شد نوزاد            که آیه‌هـای وِلا را مشاهـدت اینجاست

سخن ز آب فرات و ز تربت است انگار            چقدر حرف و گریز و مناسبت اینجاست

به روی دست رضا ماهِ او نمایان است            دو صد فرشته برای مواظبت اینجاست

کسی به تیرِ سه شعبه نبوسد این حنجر            چقدر بوسۀ نازک به غبغبت اینجاست

به گاهواره سخن از تلظّی اصلاً نیست            هزار نکـته به گـفتارِ مطلبت اینجاست

پـدر زده بـه سـرِ دامـنِ ولایت چـنـگ            هماره مادرِ خوبت، معاشرت اینجاست

نسـیـمِ بـاد صـبا را موافـقـت اینحاست            همه حقیقـت حق را عبودیت اینجاست

هــمـانــکـه بــاورِ روز مــعــاد آورده            پـیـام داد که جای مهـاجـرت اینجاست

بیا و از پـدر، اوصافی از پـسر بشـنو            که گفت: کوثرِ دوم به مَرتبَت اینجاست

سخن درست شـنـو از حـقـیقـتِ برکت            تمامی برکت، اصل مکرمت اینجاست

بگو به آنکه ز صِدقُ الحدیث بی‌خبر است            معیشت و طلب خیر و امنیت اینجاست

نه اخـتـیار و بـهـانه بـده به دشمنِ دین            نه مصلحت بسپارش، که مصلحت اینجاست

ز وعده‌های دروغین گریز باید داشت            کلیدِ عزّت و فـتح و مقاومت اینجاست

هـدایتِ نـبـوی، وارثِ حـسـینی اوست            عدالت عـلـوی بهـر مملکـت اینجاست

و در مقـابلِ ظالـم، سکـوتِ او هـیهات            برای امت قـرآن، مجـاهـدت اینجاست

جوابهای دقـیقـش به "اِبنِ اَکـثَم" گفت:            هدایت همگـان در مناظـرت اینجاست

به علم و حلم و فقاهت امامِ عالم اوست            خدا گـواه که معـراجِ منـزلت اینجاست

کـلام او هـمـه قـرآن، مـرام او عـترت            هزار آینه در یک مکـاشفـت اینجاست

«نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت»            هزار مسئـله را حـلّ مسئـلت اینجاست

هنوز درد نگـفته، به فکر درمان است            کجا برَم غمِ دل را مشاورت اینجاست

هم او "بِکُم فتحَ الله" هم او "بِکُم یَختِم"            رها کنم همه کس را ملازمت اینجاست

اگر سلامتِ عـقـل از امـام می‌خـواهی            بیار عشق که سرفصل عافیت اینجاست

غـلامیِ درِ ابنُ الـرضـاست سـلـطـانی            مقام و منزلت و شأن و مرتبت اینجاست

گـدایـی از سـرِ کـوی جـواد بـایـد کرد            ز جودِ او همۀ حُسنِ عاقـبت اینجاست

سحر سری سوی بابُ المراد باید رفت            رهِ بهـشتِ برین را مـداومت اینجاست

نـمـازهای شـبـش مثـل مـادرش زهـرا            قسم به فاطمه بالاترین سِمت اینجاست

بـه نــامـۀ عــمــلِ مـا عــنــایـتـی دارد            گـناه بخشد و دریای مغـفرت اینحاست

چو او تجسّمِ تقوا و عـبد صالح کیست            امامِ طاهر و طُهر و مطهَرت اینجاست

تقی، جواد، زَکی، مرتَضی، رضی، صابر            امامِ مفترضُ الطاعه سَرورَت اینجاست

پدر رضا، پـسرش هـادی و نوه مهدی            »بِیُمنِهِ رُزِقَ الخَـلق» مِیمـنَت اینجاست

ز خُردسالیِ خود یارِ مادرش زهراست            مـدافـعـیـنِ حـرم را مدیـریت اینجاست

برای کرب وبلا تا هنوز گـریان است            به اشک، اِبنُ رضا را مصاحبت اینجاست

فـدای صبـح و مـسای امـامِ در مـقـتـل            امامِ منـتـظران را مـشایعـت اینجـاست

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : اسماعیل تقوایی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دهـم مـاه رجـب مـاه تـمـام آمـده است            موسم شادی و شـیرینی کام آمده است
در مـدیـنـه دل هـر اهـل ولا شـاد بُوَد            همه شاکر که امـام ابن امام آمده است


هـشـتـمین مـاه ولا مـاه نـهـم را بـوسد            بوی گلهای بهـشتی به مشام آمده است
دور قـنـداقـۀ او کـل مـلائک چـرخـند            جبرئیل است که از بهر سلام آمده است
ابن طاهـا بود و هـست مـحـمد نـامـش            بر رضا تک پسری نیک مرام آمده است
اهل جـودند همه مست سـبوی کـرمش            هر کریمی به طلب دست به جام آمده است
او ابوجعفـر ثـانی بود و ابن رضاست            متّقی در نظر خاص وعوام آمده است
کـودکی باشد و بر جای پـدر بنـشـیـند            بر امامی رضا حُـسن خـتام آمده است
روز میلاد جواد است و دل ما شادست            عاشقان را سبب عیش مدام آمده است
کاظـمینـش نظر آید در این روز نکـو            مرغ دل در طلبش شاد به دام آمده است

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : هستی محرابی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : مثنوی

در سایه‌سارِ عشقِ تو غرقِ سعادت می‌شویم           از لطف و احسانت چنان مشمولِ رحمت می‌شویم
اربابِ خوبم نامِ تو دریایی از جود و سخاست           رزقِ تمامِ سالِ ما از برکتِ اِبنُ الرضاست


ماهِ دل آرای علی ای جانِ جـانانِ رضا           چشمِ جهان روشن شده از طلعتِ بدر‌الدجا
زیبا رخی از گلـشنِ یاسین و طاها آمده           باب المـرادِ عـالـمـین فـرزند زهـرا آمده
ای عزتِ دنیا و دین پورِ امامِ هـشتـمین           ای که وجـودت مایۀ فخـرِ تمامِ مؤمنـین
سرچشمۀ طاها تویی عطرِ نسیمِ هل اتی           سیـراب شد از جـامِ تو کـامِ محـبـانِ ولا
عالم شده غرقِ سرور از طلعتِ رحمانیت           نورِ ولا شد آشکـار از سجـدۀ نـورانیت
هر دم رسد از کاظمین عطرِ نسیمِ تربتت           دستِ تـوسل می‌زنـم بر آسـتانِ رحـمتت
صحن و سرایت پُر شده از زائرانِ اشکبار           ذکرِ اذان از مأذنه تسکـینِ جانِ بی‌قرار
من آمدم بر درگهت در اربعین یادش بخیر           خاکِ حریمت برتر از عرشِ برین یادش بخیر
حالا من و این حسرتِ دوریِ دیدار از حرم           چـشمِ تـمـنای من و الطـافِ اربابِ کـرم
تا میشود خاکِ ضریحت سهمِ این دل شاکرم           گر که بگویی خاک شو بر زائرانم؛ حاضرم
ای آبِروی عالمین خورشیدِ شهرِ کاظمین           ای آسـمانِ دیده‌ات بارانی از بهرِ حسین
درصحنِ گوهرشاد تا می‌آیم از باب‌الجواد           گویا به صحنت می‌رسم از مدخلِ باب‌المراد
چون زائرت گشتم صله می‌خواهم از دستانِ تو           ای مظهرِ جود و سخا آخر شوم قربانِ تو!

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سیدهاشم وفایی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

مدیـنه آیـنـه‌ای غـرق روشنایی داشت            شـب ولادت تو نـور کـبـریایی داشت

زمین ز یمن وجود مطهرت چون عرش            به چـشم اهل ولا، جلـوۀ خدایی داشت


شمـیم روح‌فـزایت دل از محـبّان بُـرد            نسـیم کـوی تو آهـنگ دلـربایی داشت

به آسـمـان هدایت نـهـم سـتـاره دمـیـد            که خلق را ز خدا نور رهنمایی داشت

به پاس آمدنت، باغـبـان گـلـشن قـدس            ز اشک، دسته گل از بهر رونمایی داشت

کـبـوتـر دل یـاران اسـیـر غـم‌هـا بـود            نـسـیـم مـقـدم تو مـژدۀ رهـایـی داشت

تویی جواد و ز جود تو بهره‌ور گردید            ز بذل و جود تو هرکس که آشنایی داشت

همیـشه دست یـدالـلهی تو در همه جا            ز عـقدۀ دل عارف گره‌گـشایی داشت

پـناه بُرد ز امواج خـشم طـوفان، نوح            برآن سفینه که لطف تو ناخدایی داشت

ز بی‌نـیازی خود مـنّت از فلک نکشد            هرآن که بر در تو کاسۀ گدایی داشت

به سایـۀ دگـران کی رود، که این ذرّه            از آفـتـاب تو امـیـد روشـنـایی داشـت

دلـم به مهـر تو پیـوسـته بود از آغـاز            کجا ز خاک قدومت سرِ جدایی داشت

هماره شکرخدا بر لبان او جاری‌ست            از آن زمان که ولای تو را وفایی داشت

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد حسین ملکیان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را           از این رو سخت در آغوش می‌گیرد جوادش را

پسر مثل پدر می‌خندد این یعنی که از حالا           میان این دو قسمت می‌کند دشمن عنادش را


جهان از بعد عیسی اولین‌بار است با حیرت           درون قالب یک طفل می‌یابد مرادش را

چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی           هوایی می‌کند از نو بسازد اعـتقادش را

چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟           که هر عالِم به این معیار می‌سنجد سوادش را

قدم آهسته برمی‌دارد و پیـوسته تا منزل           که راه مستقیم از او بجوید امـتدادش را

به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد           نشد تا سرمه چشمم کنم خاک بلادش را

بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر           ولی من دوست دارم بیشتر باب‌الجوادش را

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سیدرضا موید نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

شمیم عشق می‌رسد دوباره بر مشام ما            نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما
مگر بهـشت آرزو گـشوده شد به نام ما            مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما


که بهـر دل‌شکـسـتگـان در امید باز شد
هزار قـفـل غـم ببین که بی‌کـلید باز شد

شمس ضحی که می‌دمد ماه ز هر نظاره‌اش            بود طـلـوع این قـمر تجـلّـی دوبـاره‌اش
تا که نـگـاه می‌کـند بر رُخ مـاه‌پـاره‌اش            غرق ستاره می‌شود کـنار گاهـواره‌اش

نـهـم امـام را به‌ بر، امـام هـشـتـم آورد
بـضـعـۀ دوم نــبـی، کــوثــر دوم آورد

خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی            شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی
زُهد امام چـارمین، عـزم شهـید کـربلا            حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا

کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد
وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود

ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده            به هـشت سالگی خدا امامـتت رقم زده

به قـله‌های مکـرمت، کرامتت علم زده            اساس واقـفـیّه را ظهـور تو به هـم زده

تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان
پُر برکت‌ترین کسی که آمده‌ست در جهان

فروغ بزم قـدسیان، چراغ آسمان تویی            مُـدوّر زمـین تـویی مُـدبّـر زمـان تویی
خدای را امین تویی جهان را امان تویی            تجـسّم یقـین تویی فراتر از گمان تویی

تو وارث پیـمبری شافع روز محـشری
قـسم به کـوثر خدا خیر کـثـیر کـوثـری

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.عبارت « دم زدن » نشانگر شک و عدم اطمینان است و ائمه دم از امامت نزده اند بلکه از جانب خدا بر این مسند منصوب شده اند.

ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده            به هشت سـالگی دم از امامت اُمَـم زده

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا شکوهی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

جـلـوۀ روی تـو در آیـنـه تـا پـیــدا شـد            عشق، بی‌حُسن تو در خاطره، ناپیدا شد

چون «یدالله» که شد جلوه‌گر از آیۀ عشق            باز در دست خـدا، دست خـدا پـیـدا شد


ای دل خلق به زنجیرِ ضریح تو دخیل!            نورِ چشمانِ تو چون شمسِ ضُحی پیدا شد

مثلِ پروازِ بهار از نفسش گل می‌ریخت            آنکه چون غنچه در آغوش رضا پیدا شد

ذرّه شد همسفر شوق، که در بزم وجود            آفــتـاب رخ تـو در هــمـه‌جـا پـیـدا شـد

در دل، ای روشـنیِ عـاطـفه‌های ابدی!            آنچه گـم بـود، ز انـوار شـمـا پـیـدا شـد

در کـلام دل مـا رایـحـۀ عــشـق نـبــود            عـشـق با نـامِ تـو در دفـتـر ما پـیدا شد

سجده بردیم چو مشرق به سراپردۀ نور            آفـتـابِ رخـت از پـنـجـره تـا پـیـدا شـد

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ای که از دست کریمت خیر و برکت می‌رسد            هر کسی شد سائل جودت به عزّت می‌رسد

تو نـشان دادی که در آل امیرالـمؤمنین            ز امر حق بر کودکانش هم امامت می‌رسد


از «رضا» باید «جوادی» اینچنین یابد ثمر            از قیامت انتظاری جز قیامت می‌رسد؟!

ظرف عقل آدمی از درک جودت عاجز است            بر امامان از تو وقتی که محبّت می‌رسد

من خودم را می‌شـناسم مسـتحق نـقـمتم            از تو اما سمت من هر بار نعمت می‌رسد

من اگر از تو فـقـط دنیا بخـواهم باخـتم            بس که از معنای جودت معنویت می‌رسد

لطف ابراهـیم چـشـمانت به من آموخته            دست بر دامان تو روزی به خُلّت می‌رسد

وای بر دستی که یک دفعه به سمتت رو نزد            بیشتر در روز حسرت، او به حسرت می‌رسد

شاعری بیتی برایت گفت و رفت، اما بر او            از علی موسی‌الرضا صدبار خلعت می‌رسد

زائر مشهـد شدم دیدم که از باب الجواد            بیـشتر از پیش بر زائر عـنایت می‌رسد

یابن سلطان خـراسان! از پر قـنـداقه‌ات            به علی‌اصغر قسم آدم به دولت می‌رسد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی و به جهت انتقال بهتر معنای شعر تغییر داده شد، کلمه ظاهر می تواند نشانگر شک باشد در صورتی که بجای ظاهرا باید کلمه قطعا را گفت.

تو نـشان دادی که در آل امیرالـمؤمنین            ظاهراً بر کودکـانش هم امامت می‌رسد

ضمنا دو بیت پایانی شعر به دلیل اشاره به ولادت حضرت علی اصغر کلا حذف شد موضوع ولادت حضرت علی اصغر در دهم ماه رجب و محاسبه شش ماه تا روز عاشورا صحیح نیست و در هیچ مقتل معتبری هم نیامده است. لازم به ذکر است در تاریخ یعقوبی (۲ / ۲۴۵) و تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ ( ۱۵۰)  آمده است که آن کودک در همان لحظه به دنیا آمده بود. در تاریخنامه طبری ( ۷۱۰/۴ ) یک ساله، در الطبقات الکبری (۵/ ۱۰۱) سه ساله ذکر شده است، در تاریخ الامم والملوک، اعلام الوری، کشف الغمه، جلاء العیون، الاحتجاج هم کلمه کودکی و در کتب تَذْکِرَةُ الْخَواص، لهوف، مقاتل الطالبیین، ارشاد، الکامل فی‌التّاریخ ،اخبارالطوال، البِِدایَةوالنَّهایة، مَقْتَل خوارزمی، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، منتهی الآمال، نفس المهموم و بحارالأنوار کودک خردسال و در مُثیرُالأحْزان، روضة الواعظین  و و زیارت ناحیه مقدّسه امام زمان (عج) کودک شیر خوار نام برده شده است. در هیچ یک از منابع قرن اول تا سیزدهم شش ماهه بودن حضرت علی اصغر نیامده است و برای اولین بار در قرن چهاردهم در کتاب ذخیرة الدارین (۱۴۱) و همچنین مقتل جعلی منسوب به ابی مخنف و بعضی از کتب امروزی اشاره به شش ماهه بودن شده است.